«ماه عسل» یک‌تنه بار سینما را به دوش می‌کشد

ساخت وبلاگ

سازندگان این برنامه با فهم اینکه 8 سال دفاع مقدس پر از مفاهیم ارزشمند برای مردم سرزمین ماست به استقبال مهمانان شب گذشته رفتند، تا قطره ای از دریای بیکران حماسه آفرینی آن دوران را از زبان تنها بازماندگان گروهان میثم بشنوند. گروهان 90 نفره ای که تنها 3 نفر از آن ها برگشتند. شاید به این دلیل که باید حماسه «تپه برهانی» را برای نسل های بعد تعریف می کردند.

به گزارش شیرازه، وحید یامین پور در رجا نیوز نوشت: وقتی سازندگان ماه عسل تصمیم گرفتند که بر خلاف برنامه های مناسبتی که با دعوت از هنرمندان مختلف صرفاً وظیفه پر کردن کنداکتور را دارند برنامه ای بسازند که ستاره های واقعی تری را به مخاطب معرفی کند شاید بسیاری پیش بینی نمی کردند که امروز این برنامه هویتی این چنین پیدا کند.

«احسان علیخانی» کوشید تا با معنا دار کردن همه چیز ماه عسل از میزانسنی که طراحی می کند و دکور های معنادارش تا صندلی این برنامه که امسال تبدیل به هدیه آن هم شده است برنامه ای متفاوت و به تمام معنا مردمی بسازد.

تنوع اتفاقات و سرنوشت های عجیب و مهم که برای انسان ها اتفاق می افتد باعث شد که «ماه عسل» با انبوه سوژه هایی مواجه شود که شاید یک برنامه 30 قسمتی در ماه مبارک رمضان برای پرداختن به آن ها کافی نباشد. 

سازندگان این برنامه با فهم اینکه 8 سال دفاع مقدس پر از مفاهیم ارزشمند برای مردم سرزمین ماست به استقبال مهمانان شب گذشته رفتند، تا قطره ای از دریای بیکران حماسه آفرینی آن دوران را از زبان تنها بازماندگان گروهان میثم بشنوند. گروهان 90 نفره ای که تنها 3 نفر از آن ها برگشتند. شاید به این دلیل که باید حماسه «تپه برهانی» را برای نسل های بعد تعریف می کردند.

عمو حمیدرضا که خود نویسنده کتاب مشهور «تپه برهانی» است در روایت داستان خود می گوید:«ما هر سه مجروح بودیم و در این مدت ضجه می‌زدیم و از خدا کمک می‌خواستیم. در این ایام  غذای هر روز ما برگ درختان مو بود؛ در روز چهاردهم همه برگهای درخت مو تمام شد و ما موقع خواب دعا کردیم که صبح بیدار شویم و نجات یافته باشیم یا اینکه این گرفتاری طور دیگری به پایان برسد.

در این لحظه بغض چشمان عمو حمیدرضا داستان را فرا  می‌گیرد و ادامه می‌دهد: «ناامید بودیم از خدا می‌خواستیم که کمکمان کند، بی حال در گوشه‌ای افتاده بودیم که ناگهان نجوایی به گوشمان رسید «اخوی وخی» که به زبان اصفهانی به معنای برخیز است دیدم یک پسر جوان حدود 20 ساله ما را پیدا کرده بود و با اینکه من مجروح بودم  مرا به کول خود گذاشت  و نجات داد.»

برنامه دیشب ماه عسل روایت «ایثار در دل ایثار» به حساب می آید. بیان لحظه هایی عجیب از مجروح شدن سه رزمنده در دوران دفاع مقدس و نحوه زنده ماندن آن ها که سر انجام توسط یک رزمنده دیگر به شکل معجزه واری نجات پیدا می کنند.

شاید بتوان گفت برنامه خوب و پر مخاطب «ماه عسل» دارد جور سال ها سکوت سینمای ایران را یک تنه به دوش می کشد. سوژه ها و لحظه های شگفت انگیز حیات انسان ها که به خوبی در این برنامه منعکس می شوند سال ها می توانستند تبدیل به فیلم های پربیننده ای شوند که مردم خود را بر پرده سینما ببینند.

قدر تلاش سازندگان این برنامه با چیدن این چنین ترکیبی برای روایت این قصه زمانی شناخته می شود که ما سر به قصه های جنگ در سایر نقاط دنیا بکشیم. وقتی که در پی عملیات هر کس از دیگری فرار می کند تا بتواند خودش را نجات دهد. این در حالی است که شب گذشته سخن پایانی یکی از این رزمندگان این بود که من شرمنده خانواده سایر همرزمانم هستم که من آمدم و آن ها شهید شدند. 

برکت برنامه «ماه عسل» به همین است که چشمش باز است و خوب می بیند. ایران سرزمینی است که اگر چشمت باز باشد دیدنی های فراوانی برای تماشا کردن دارند . ماه عسل در این سال ها توانسته بخشی از این اتفاقات تماشایی را به مخاطبان خودش نشان دهد.

شیرازه...
ما را در سایت شیرازه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جمشید رضایی shiraze بازدید : 114 تاريخ : يکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت: 3:15