ناگفته هایی از شهید مدافع حرم

ساخت وبلاگ

محسن ماندنی هم فرماندهی می‌کرد هم دلربایی . اوفرماندهی بزرگ ودر عین حال سرباز ولایت بود در بدترین وسخت ترین ماموریت ها برترین سرباز وفرمانده میدان بود .

به گزارش سرویس شهرستان های شیرازه به نقل از مارگون،محسن ماندنی یکی از شهدای مدافع حرم شهرستان سپیدان است. او فرمانده نیروی مخصوص تیپ فاطمیون بوده است. پیکر مطهر این شهید درروز های آغازین سال نو چندی پیش همزمان با ایام سالروز وفات ام البنین (س) با حضور گسترده مردم شهرستان سپیدان تشییع و در قطعه شهدای محل زادگاهش بر طبق وصیت شهید به خاک سپرده شد.

گردان110 حضرت رسول(ص) در جاده کمربندی شمالی حوالی دانشگاه آزاد اسلامی . جایی که محسن ماندنی بیشتر اوقاتش را در آن می‌گذراند. اتاق فرماندهی اش درگردان حضرت رسول در همان نگاه اول یک اتاق ساده‌ است و در اتاقی ساده شاید چیزی برای جلب توجه وجود نداشته باشد .دیوارهای پوشیده شده از تصاویر اما ورهبری وشهدا وشهید قدر ت ماندنی . شهید محسن ماندنی  متولد اول مهرماه سال 56 ودارای مدرک کارشناسی ارشد بود. به تعبیرهمرزمش زندگی‌ شهید محسن از جایی به صورت جدی‌تر شروع می‌شود که  برای  پوشیدن لباس پاسداری وارد سپاه می شود .

به گفته دوستان وهمسن وسالان شهید محسن؛از همان کودکی راهش مشخص بود. آنهامی‌گویند کسی که همه‌اش زمزمه یا حسین(ع) روی لب دارد عشقش به اهل بیت مشخص می‌شود. به همین خاطر شهید محسن ماندنی رهروان شهدا و عاشق هیئت امام حسین بود. بیشتر وقتش برای بسیج و کار فرهنگی برای شهدا بود. و آخر عشقش به شهادت ختم شد. سوریه را انتخاب کرد و از این راه به شهادت رسید.

  ابوذرصالحی همرزم  شهید مدافع حرم در گفتگوبا خبرنگار ما می گوید: همه ما شهید محسن را به مهربانی و رأفت می‌شناسیم و می‌گوید: نمی‌گذاشت کسی از دستش ناراحت شود یا اگر دلخوری پیش می‌آمد سریعا از دل طرف درمی‌آورد. شهید محسن به ما می‌گفت تا می توانید خدمت کنید به مردم وقدر این نظام وانقلاب ورهبری رابدانید  هیچ‌وقت ناراحتی کسی از ذهنش بیرون نمی‌رفت و دوست نداشت کسی با دلخوری از او، جدا شود.

 همرزم  شهیدمی‌گوید:ای کاش با ما حرفی می‌زد. می‌گفت چه چیز در سر دارد. این فکرها مرا اذیت می‌کند. می‌گویند شهدا اسراری را در دلشان نگه می‌دارند و هیچکس از آن باخبر نمی‌شود مگر بعد از شهادتشان. شهید محسن مثل ما نبود که تا یک اتفاقی می‌افتد بیاید برای همه تعریف کند. هیچ وقت از اتفاقات نگران‌کننده حرف نمی‌زد. آرامش در کلامش جاری بود.

از مشقت و سختی‌های زندگی اش برای هیچکس چیزی نگفت و ما تازه الان فهمیده‌ایم. همه‌اش ناراحتم که چرا از سختی‌هایش حرف نزد. کاش می‌گفت و ما شریک سختی‌هایش می‌شدیم. وقتی به سپیدان وگردان 110 می‌آمد آنقدر دلش برای منطقه تنگ می‌شد و برای بازگشت لحظه شماری می‌کرد فکر هم نمی‌کردیم آنجا شرایط سختی داشته باشد.

شهید ماندنی با هیچکس از رفتن به سوریه صحبتی نکرده بود. می‌گفت که قرار است برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) به سوریه برود. اما اشک و دلتنگی همسر ومادر وفرزندش مانع می‌شد تا همه چیز را برای آن‌ها بگوید.

 همرزم شهید می‌گوید: خیلی دوست داشت به سوریه برود و از حرم حضرت زینب(س) دفاع کند حتی یکبار اسم مرا هم برای رفتن نوشت اما نشد روزی‌اش شهادت در جوار حرم عمه زینب(س) بود.

از علاقه‌اش به اهل بیت(ع) خبر داشتم. شور عجیبی داشت کسی جلودارش نبود. بعداز شهادت شهید قدرت ماندنی خیلی بیشتر دعا می کرد تا از این قافله شهدا جانماند. می‌گفت نباید بگذاریم حرم دست نااهلان بیفتد. از آخرین باری که به من گفت می‌خواهم بروم تا شهادتش چندهفته ای طول کشید.

او می گوید:ارادت خاص شهید محسن به حضرت زهرا(س) وامام حسین (ع) نام فرزاندش را برهمین اساس نام نهاده است .الان می‌فهمم چقدر به حضرت زهرا(س) ارادت داشت.

او همیشه حرف‌هایش را با لخند خاصی بیان می‌کرد خود شهید محسن انگار می‌دانست که شهید می‌شود چون تاریخ وصیت‌نامه‌اش 23 بهمن بود. انگار می‌دانست به تاریخ شهادتش نزدیک شده است.  همزمان با سالروز رحلت مادر آقا ابوالفضل (ع) پیکرش را به خاک سپردند و همه ما این را نشانه‌ای از علاقه ویژه شهید محسن به علمدار کربلا می‌دانیم.

او به وصیت‌نامه‌ شهید اشاره می‌کند و می‌‌گوید:  قبل از رفتن  به سوریه یک سررسید به من داد ومن بعدااز شهادت متوجه شدم که وصیت‌نامه شهید است  خیلی تعجب کردیم و گفتیم یعنی شهید محسن قبل از رفتنش هم می‌دانسته قرار است چه بشود؟ یک وصیت‌نامه‌ با یک دست خط کاملا معمولی که پاک‌نویس هم نشده بود. در آن تمامی صحبتهای ناگفته با خانواده وهمرزمانش رانوشته بود نوشته بود. پیرو خط ولایت فقیه باشید. اگر دنبال این مسیر باشید به آن چیزی که می‌خواهید می‌رسید همانطور که من رسیدم.

شهید محسن خیلی‌ تودار بود. وقتی برای شهید محسن مراسم گرفته بودیم یک مردی از سیستان آمده بود ومی گفت شهید ماندنی به مردم منطقه ما کمک زیادی کرده است. ما اوضاع مالی خوبی نداشتیم اما این شهیدخیلی به  مردم ما کمک می‌کرد. خیلی برایم سخت است که الان می‌فهمیم انقدر کم شهید محسن را شناختم.

 این همکار وهمرزم شهید باافتخار به عکس او نگاه می‌کند و می‌گوید: غم از دست دادن شهید محسن باعث نشد از حمایت شهید محسن در این راه پشیمان باشم. اگر مرگ طبیعی بود غم ما سنگین‌تر بود. چه رفتنی بهتر از شهادت؟ آن هم به خاطر دفاع از اهل بیت(ع) و حرم اهل بیت(ع). این رفتن خیلی بهتر است. خیلی‌ها جوان‌هایشان را به طور طبیعی از دست می‌دهند اینطوری خیلی بد است. اما وقتی بهترین رفیق آدم انقدر خوب شهید شود صبرش هم بیشتر است و خدا کمک می‌کند.

 سپیدان میزبان یکی از اهالی بهشت است، محسن ماندنی که فرماندهی گردان 110 حضرت رسول (ص) شهرستان وگردان فاطمیون در سوریه را بر عهده داشت، به کاروان شهدا پیوست تا پیکر مطهرش بر روی دست مردمان دیار شهید پرور و ولایت مدارسپیدان تا درخانه ابدی ارام بگیرد.

شیرازه...
ما را در سایت شیرازه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جمشید رضایی shiraze بازدید : 254 تاريخ : سه شنبه 21 ارديبهشت 1395 ساعت: 4:32